زندگاني حکيمه خاتون - نکات
نكات
از اين روايات نكاتي چند استفاده ميشود:
1. دعاي حكيمه خاتون و مستجاب شدن دعاي وي براي روزي شدن فرزند به امام عليه السلام حاكي از معرفت اين بانوي فرزانه و علاقه مندي و ارادت به ولايت وي است.
2. نهايت تواضع حكيمه خاتون نسبت به نرجس خاتون (و بالعكس) و اصرار حكيمه خاتون در خدمت رساني به وي.
3. دعاي امام عسكري عليه السلام براي حكيمه خاتون ـ خدا به تو جزاي خير دهد ـ اين دعا از آن چه خورشيد بر آن بتابد برتر است و نشانة آن است كه عمل حكيمه خاتون، موردپسند و رضايت ايشان بوده است.
4. آگاهي و خبر دادن امام به حكيمه از غيب (امشب شب ميلاد مولود است).
5. ايمان حكيمه خاتون به سخن امام و شب را در انتظار تولد نور به سر آوردن.
6. خواندن اسم الله و سوره مباركه انا انزلنا براي حضرت نرجس و آرامش وي.
7. مشاهده خوارق عاداتي چند در يك شب مانند سخن گفتن نوزاد از رحم، خواندن آيات قرآن، سجده كردن كودك تازه به دنيا آمده و شهادت مولود شريف به وحدانيت خدا و... .
8. سلام مولود شريف بر پدر بزرگوار و عمهاش (حكيمه).
9. حكيمه، اولين كسي است كه اين مولود شريف را در آغوش كشيده است.
10. ديدار پي در پي او با امام زمان.
11. هر صبح و شام به ديدار حضرت نائل شدن (كه به بيان سيد بحرالعلوم، ايشان باب و سفير حضرت بودند).
12. اهل سّر بودن حكيمه خاتون براي هر دو امام و پنهان كردن مطالب از نااهلان.
حكيمه خاتون علاوه بر آن كه خود سفير امام بود (هم چنان كه آمد) مردم را به سفير بزرگواري ديگر نيز راهنمايي ميكرد.
احمد بن ابراهيم گويد: در مدينه بر حكيمه دختر امام جواد و خواهر امام هادي عليه السلام در سال262 وارد شدم و از پشت پرده با وي سخن گفتم و از دينش پرسيدم، امام را نام برد و گفت: فلان بن الحسن و نام وي را بر زبان جاري ساخت، گفتم: فداي شما شوم! آيا او را مشاهده كردهاي و يا آن كه خبر او را شنيده اي! گفت: خبر او را از ابومحمد شنيده ام[42] و آن را براي مادرش نوشته بود، گفتم: آن مولود كجاست؟ گفت: مستور است، گفتم: پس شيعه به چه كسي مراجعه كند؟ گفت به جدّه او، مادر ابومحمد، گفتم آيا به كسي اقتدا كنم كه به زني وصيت كرده است؟ گفت: به حسين بن علي بن ابي طالب اقتدا كرده است؛ زيرا حسين عليه السلام در ظاهر به خواهرش زينب وصيت كرد و دستورات علي بن حسين عليه السلام به سبب حفظ جانش به زينب نسبت داده ميشد. سپس گفت: شما اهل اخباريد، آيا براي شما روايت نشده است كه نهمين از فرزندان حسين عليه السلام ميراثش در دوران حياتش تقسيم ميشود؟[43]
رحلت
درباره تاريخ وفات ايشان، بعضي از بزرگان فرموده اند كه تاريخ آن براي ما معلوم نشده است،[44] ولي بعضي بدون ذكر مدرك سال 274 را تاريخ وفات ذكر نمودهاند، ولي مدرك قابل توجهي كه بتوان بدان استناد نمود ذكر نكردهاند.[45]
مرقد مطهر ايشان در سامرا در ضريح مطهر عسگريين عليهما السلام واقع است.[46]
زيارت نامه
«علامه مجلسي» دربارة زيارتنامه حضرت حكيمه ميفرمايد: «در بقعه شريف عسگريين (امام هادي و عسگري عليهم السلام) قبر بانوي با نجابت و بزرگوار، عالم و دانشمند، پرهيزكار و بلند مقام؛ حكيمه دختر امام جواد عليه السلام قرار دارد و نميدانم چرا عالمان و دانشمندان، زيارتي را براي اين بانوي بزرگ نياوردهاند؛ در حالي كه وي داراي فضل و جلال درخشاني بوده، در خدمت ائمه معصوم قرار داشته، به هنگام ولادت آن بزرگوار حضور يافته و بارها آن وجود مبارك را در زمان امام حسن عسكري عليه السلام ملاقات و زيارت ميكرده و پس از وفات امام حسن عليه السلام نيز واسطه و سفير او بوده كه مردم به وسيله او حوائج و مسائل خود را حل ميكردهاند.
بنابراين، سزاوار است، حكيمه دختر امام جواد عليه السلام در آن بقعه و حرم زيارت شود و آن گونه شأن و صلاحيت او اقتضا ميكند از وي تجليل و تكريم به عمل آيد.[47]
بزرگان، كلام مرحوم مجلسي را تلقي به قبول كردند و يا عيناً آن را آورده يا با اندكي تصرف ذكر كردهاند.[48]
براي نمونه، مرحوم محسن امين در اعيان الشيعه مينويسد: «حكيمه از بانوان صالح و عابد و قانت بوده و از ايشان اخباري در تزويج امام عسكري عليه السلام با نرجس خاتون عليهما السلام و ولادت امام از ايشان نقل شده است».[49]
مرحوم شيخ عباس قمي در مفاتيح الجنان فرموده اند: در كتب «مزار»، زيارت مخصوصي براي آن معظمه ذكر نشده؛ آن مرتبه رفيعه كه براي او است. پس سزاوار است او را زيارت كنند به الفاظي كه در زيارت اولاد ائمه عليهم السلام نقل شده است يا زيارت كنند او را به الفاظي كه در زيارت عمه مكرمهاش حضرت فاطمه معصومه، بنت موسي ابن جعفر عليها السلام وارد شده است.
نظرات شما عزیزان: